نودهشتيا | ||
|
دانلود رمان خون براي خون نودهشتيا
دانلود رمان عاشقانه pdf آوا براي گرفتن نمره قبولي سال آخر پزشكي مجبور ميشود به دستور استادش… پيشنهاد ما رمان هابيل و قابيل | آرتين كاربر انجمن نودهشتيا رمان عصيانگر قرن | سادات۸۲ و پرديس ۸۲۰ كاربران انجمن نودهشتيا برشي از متن رمان روي مبل وا ميره و نگاه ماتش به سراميكهاي كف اتاق خيره ميشه. روي مبل روبهروش ميشينم و ريلكس پا روي پا مياندازم: – مثلا ميتوني از اينجا بري بيرون و به هركي دلت خواست بگي دكتر سرمد به من پيشنهاد داده! لبخندم عمق ميگيره: – كيه كه باورش بشه؟ اونيام كه باور كنه، ميگه خودت يه كرمي ريختي حتما! با چشمهايي كه اشك توشون جمع شده، نگاهم ميكنه: – اعتراض ميزنم. شونه بالا مياندازم: – وارد نيست دختر، رد ميكنم. با ته موندهي اميدش روي پاهاش ميايسته: – من دختر خوندهي دكتر سرمدم، نميتونيد باهام اينطوري رفتار كنيد! قهقهه ميزنم و به قد و قوارش با حرص و كينه نگاه ميكنم: – حتي باباي كله گندهاتم نميتونه مجبورم كنه قبولت كنم. وا بده خوشگل. نگاهشرو ازم ميگيره و با قدمهاي تندي به سمت در اتاق ميره. پشت سرش صدام رو بلند ميكنم: – فردا ساعت هفت منتظرتم آوا، دير نكن دختر! با مكث كوتاهي بيرون ميره و در رو محكم بههم ميكوبه كه فقط باعث ميشه بلندتر بخندم. شكار قراره با پاي خودش بياد تو دامي كه براش پهن كردم. پيشنهاد نودهشتيا دانلود رمان هجده سالگي نودهشتيا دانلود رمان آغوش كاكتوس نودهشتيا دانلود رمان خون براي خون نودهشتيا
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۶ دى ۱۴۰۰ ] [ ۱۰:۱۱:۴۹ ] [ ♡ ]
{COMMENTS}
|
|
[ ساخت وبلاگ :ratablog.com ] |