نودهشتيا | ||
|
دانلود رمان خون آشامان اصيل نودهشتيا
رمان تخيلي خلاصه: داستان درباره دختري به اسم مرسده كه تو دانشگاه عاشق پسري به نام مهرداد ميشه كه يه خون آشام از خاندان خون آشامان اصيله. طي اتفاقاتي مرسده به اين موضوع پي ميبره و با كشته شدن مهرداد مرسده هم ميره به چندهزارسال قبل يعني دوران فرمانروايي اولين خون آشامه اصيل دياكو و آغاز داستان اصلي عشق ابديه مرسده و دياكو… پيشنهاد ما رمان تير | N.a25 كاربر انجمن نودهشتيا رمان تقدير خونين | سادات ۸۲ كاربر انجمن نودهشتيا برشي از متن رمان _مرسده… مرسده _ولم كن آرام بذار بخوابم آرام: بلند شو ديگه ساعت ۱۱ با استاد فلاحي كلاس داريم. ديشب تا ساعت ۳ صبح با مهرداد مشغول چت بوديم… تو اين چند ماه اينقدر وابسته اش شدم كه اگر يك روز صداش رو نمي شنيدم انگار چيزي گم كردم. گاهي چنان جدي و ترسناك مي شد كه مي ترسيدم باهاش حرف بزنم ولي در كل پسر شوخ طبع و مهرباني ست… چند روزيه احساس ميكنم يك ماشين سياه رنگ همه جا تعقيبم مي كند…مدام خواب هاي عجيب و تكراري مي بينم تو خواب انگار توي دنياي ديگه ام داخل يك قصر باشكوه و آدمايي با لباسهاي خيره كننده و عجيب … و از همه عجيب تر اينكه احساس كشش زيادي به مرد تو خواب داشتم ولي وقتي ميخوام صورتش رو ببينم از خواب بيدار ميشم. آرام ميگه از استرس و افكار پريشان باعث شده كابوس ببينم ولي من اينطور فكر نمي كنم. ″من مطمئنم اون مرد مهرداد نبود″ امروز مهرداد ميخواد منو به خانواده اش معرفي كند وقتي گفت درباره من با پدر و مادرش صحبت كرده هم خيلي هيجان زده بودم و هم مضطرب ، اينكه از من خوششان نيايد. به مهرداد درباره خانواده ام دروغ گفتم بهش گفتم مادرم خانه داره و پدرم معلم بازنشسته و تك فرزندم. آرام : زود باش ديگه… دير ميرسيم به كلاس غيبت ميخوريم ها… _كلاس امروزو نمي تونم بيام… با مهرداد قرار دارم مي خواد منو به خانواده اش معرفي كند بايد برم لباس مناسب بخرم. آرام كه مات و با چشماني گشاد شده به نگاه ميكرد گفت : چي؟؟؟؟ تو رو دعوت كرده بري خونه اشون؟ مرسده تو به مهرداد درباره خانواده ات دروغ گفتي متوجهي!! و الان هم پدرو مادرش ميخوان تو رو ببينن تا كي ميخواي به اين دروغ ادامه بدي… پيشنهاد نودهشتيا دانلود رمان هجده سالگي نودهشتيا دانلود رمان پليسهاي شيطون پسرهاي معروف نودهشتيا دانلود رمان خون آشامان اصيل نودهشتيا
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۷ دى ۱۴۰۰ ] [ ۰۷:۱۵:۰۹ ] [ ♡ ]
{COMMENTS}
|
|
[ ساخت وبلاگ :ratablog.com ] |