نودهشتيا
 
نويسندگان
مطالب تصادفی
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 14
دیروز : 4
افراد آنلاین : 1
همه : 401
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
چت باکس

دانلود رمان از پارتي تا پايگاه نودهشتيا

 

رمان پليسي

خلاصه: در مورد دختريه كه بخاطر كارت فعال بسيج با پسر بسيجي روبرو ميشه كه بخاطر كل كلشون پسره به دروغ ميگه نامزد دختره هستش و داستان شروع ميشه…

پيشنهاد ما

رمان زندگي به شرط ارامش | فاطمه كارگر كاربر انجمن نودهشتيا

رمان مهسانه | زهرا اسماعيلي كاربر انجمن نودهشتيا

برشي از متن رمان

پس اسمش هم عماد بود!

استاد عمادِ جاويد.

زل زده بود به پونه و با يه لبخند مرموز نگاهش ميكرد

از اون لبخندا كه ميگفت:

‘حالت و گرفتم دانشجوي عزيزم’

و پونه هم بدتر از من خودش رو با در و پنجره و خودكار توي دستش مشغول كرده بود!

طوري كه انگار توي جهان هيچ چيز به جذابيت اجزاي كلاس نبوده و نيست!

با نشستن استاد جاويد،پشت ميز مخصوصش پونه نفس عميقي كشيد:

_ گوشاش خيلي تيزه!

سري به نشونه ي تاييد تكون دادم:

_ پس ساكت باشيم بهتره

و بعد از اين حرف ديگه پونه هم چيزي نگفت و درس امروز شروع شد.

آناتومي بدن انسان درسي بود كه از حالا با اين استاد به ظاهر مغرور شروع ميشد.

استاد درس ميداد و حالا ديگه كوچيك ترين توجهي نه به من داشت نه پونه!

انگار يه موجود ديگه بود…!

حداقل تو اين دانشگاه كه همه ي استادهاش يا سن بالا بودن يا اگه سنشونم مناسب بود تيپ و قيافه اي داشتن كه ازش چيزي نگم بهتره!

پيشنهاد نودهشتيا

دانلود رمان آغوش كاكتوس نودهشتيا

دانلود رمان پليس‌هاي شيطون پسرهاي معروف نودهشتيا

دانلود رمان از پارتي تا پايگاه نودهشتيا

امتیاز:
 
بازدید:
[ ۲۴ دى ۱۴۰۰ ] [ ۰۷:۳۳:۴۰ ] [ ♡ ]
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
[ ]
.: Weblog Themes By ratablog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
آرشيو مطالب
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب